نتایج جستجو برای عبارت :

حالا باید چکار کنم؟

تمی دونم چکار کنم
گیر افتادم
مثل بیچاره ای که گوهر قیمتی و تنها سرمایه ش رو گول خورده و بی عقلی کرده و انداخته ته چاه.
چکار کنم...
چکار کنم...
من می دونم گرفتار بوده و هستم که این خسارت بهم وارد شده
ولی خدایا نوری، دستی، هدایتی، چیزی...
هرچی از خیر بهم بقرستی محتاجم خدا...
تمی دونم چکار کنم
گیر افتادم
مثل بیچاره ای که گوهر قیمتی و تنها سرمایه ش رو گول خورده و بی عقلی کرده و انداخته ته چاه.
چکار کنم...
چکار کنم...
من می دونم گرفتار بوده و هستم که این خسارت بهم وارد شده
ولی خدایا نوری، دستی، هدایتی، چیزی...
هرچی از خیر بهم بقرستی محتاجم خدا...
حس بدرد نخور بودن همه وجودمو گرفته
ناراحتم اونم خیلی زیاد
ولی از عصر فکر میکنم باید چکار کنم؟
الان اگه پشت هم حالشو بپرسم بیشتر آزارش ندادم؟
از این که هی بگم این کار رو بکن یا اون کار رو بکن کلافه نمیشه؟
نمیشناسمش
نمیدونم با حرف زدن حالش بهتر میشه یا حرف نزدن
حس میکنم دوست داره صحبت کنیم
ولی از طرفی حوصله ش رو نداره...
چرا من بلد نیستم که باید چکار کنم؟
امروز دکتر بهم گفت باید زودتر ازدواج کنی تا بتونی بچه دار شی. این یکم مذخرفه. تمام راه ذهنم درگیر بود. غمی که وجودم رو گرفت انقدر بزرگ بود که واسه یه لحظه حس کردم میتونم بزنم زیر گریه. ولی وقتی رسیدم خونه و مامان جواب آزمایش رو ازم پرسید با حالت مسخره بازی برگشتم بهش گفتم دکتر بهم چی گفت. گفتم این زندگی از من دیگه ادامه پیدا نمیکنه.
خب حالا گذشته از همه ی اینا واقعا من باید چکار کنم؟ میخونی آنه؟ میخونی آنه ماری؟ من باید چکار کنم؟ مطمئنم اگه نتو
امروز دکتر بهم گفت باید زودتر ازدواج کنی تا بتونی بچه دار شی. این یکم مذخرفه. تمام راه ذهنم درگیر بود. غمی که وجودم رو گرفت انقدر بزرگ بود که واسه یه لحظه حس کردم میتونم بزنم زیر گریه. ولی وقتی رسیدم خونه و مامان جواب آزمایش رو ازم پرسید با حالت مسخره بازی برگشتم بهش گفتم دکتر بهم چی گفت. گفتم این زندگی از من دیگه ادامه پیدا نمیکنه.
خب حالا گذشته از همه ی اینا واقعا من باید چکار کنم؟ میخونی آنه؟ میخونی آنه ماری؟ من باید چکار کنم؟ مطمئنم اگه نتو
کتاب باید كسی از میان ما به كشتن كتاب برخیزدشاعر: فرهاد وفایی

چشم هایششروع ویرانیو من آن دورترین شهر زیر آوارمکه هیچ ، هیچ ، هیچامیدِ نجاتم نیست
برای تهیه ی این کتاب می توانید به پیج اینستگرام نشر شانی مراجعه کنید:@nashreshani1
همچنین می توانید از سایت نشر شانی تهیه کنید: 
http://www.nashreshani.com
آدمها با خودشون و زندگی هاشون چکار می کنند؟ من با زندگیم چکار کنم؟ سخت ترین کار تو دنیا روبرو شدن آدم با خودش، با زندگیشه، با چیزهایی که درست کرده و وای به اون روزی که بفهمه هیچ چیزی درست نکرده فقط خودش و خودش و یه هیچ کامل اطرافش درست کرده.
شده خسته باشی و ندونی باید چکار کنی من میدونم باید چکار کنم ولی بشدت خسته ام و ناامید نمی دونم باید برای آینده چکار کرد به من باشه پنجره میکردم و خودم رو پرتاب میکردم وسط اتوبان حداقل روحم ازاد می شد زنگ نمی زدم خونه صدای گرفته مادرم رو بشنوم با خواهرم حرف بزنم و به جای یه خواهر سالم و موفق یه ادم مریض با روحیه از دست رفته جلوم باشه و یا برادری که تمام هم و غمش جمع کردن ثروت پدرت باشه و خودت از فردای خودت با تمام این ادم ها بترسی و بگی خدایا من با
مثل ماهی میمونم که از کنج تنگ نقلیش درش میارن و میندازنش تو دریا،نمیدونه کجاس، واسه چی اینجاس ؟اصن قراره چی بشه !از کدوم طرف باید بره؟این روزا ذهنم پر از سواله،یعنی من اشتباه انتخاب کردم؟ نکنه به خودم ضربه بزنم آیندم چی میشه؟قراره چکار کنم من.دورم پر از آدماییه که با تجربه ای که خودشوندارن میگن بلید چکار کنم ،میگن داری راه اشتباهی رو میری ،این راه تهش هیچی نداره برات فقط عمرت و هدر میدی.راستش و بگم من از اولش مطمئن بودم به انتخاب رشته ام،.یع
یکماه پیش فایل پروژه را فرستادم برای استاد، قرار بود کامنت های خودش را بذاره و بعد فایل را بفرسته برای خانم دکتر که ایشون هم کاملش کنه و بخشی که مربوط به تخصصش هست را بذاره. چند روز پیش نهایتا به استاد پیام دادم که استاد تغییرات را انجام دادید فایل را بفرستید که من موارد شکلی و ... را هم نهایی کنم. اونوقت تازه میگه از خانم دکتر پیگیر بشوید که فایلشون را ارسال کنند! خب من تا اون موقع فکر میکردم استاد کامنت های خودش را گذاشته روی فایل، تا اینکه زن
خیلی وقتها
حصارها فقط دیوارای خونه تون نیستن
حصارها فقط شاخه و نی های خشکیده بین مزرعه ها و باغهای شما نیست!
 
حصارها مرز بین دو تا صندلی و کیف بین مسافر توی تاکسی کنار دستتون نیست!
 
حد و مرزهاییِ که شما برای خودتون تعیین میکنید.
 
گاهی ما فکر میکنیم باید انگشت اشاره مونو سقراط وار تو اسمون تکون بدیم و به بقیه بگیم چکار کنن،در واقع ما باید بریم جلو اینه اگر به غرورمونم بر میخوره در اتاقو ببنیدیم
کسی نفهمه که فهمیدیم باید به خودمون بگیم چکار ک
امسال میخوام واس ماه محرم یه کار خیری کنم
خوب مقصد اول آمریکا 
سوالتون اینه که بریم امریکا چکار؟!
اره دیگ بریم کاخ سفید
کاخ سفید چکار کنیم‌؟!
خوب دیگ مخ برتر وارد میشود میریم امریکا کاخ سفیدو میکنیم حسینه هر کدومتون هم یه کاری به عهده بگیرید یکی ساندیس بده یکی کیک یکی هم ...
 
تا هوش برتری دیگ خدا یار و نگهدارتان
سلام
من دانشجوی پرستاری هستم که به تازگی درسم تموم شده و از مهر و آبان باید برم طرح، احساس خلاء میکنم، حس میکنم به اون چیزی که میخواستم نرسیدم. چون هدفم بلند تر از پرستاری بود و بنا به شرایط و بد شانسی پرستاری آوردم و دیگه خسته تر از اون بودم که بخوام پشت کنکور بمونم.
حالا من یه پرستارم، میخواستم ازتون بپرسم چه جوری میتونم در رشته ام موفق بشم، دوم اینکه من هدفم خارج رفتن بود، و الان نمیدونم چکار کنم، یکی از اساتید مون میگفت باید دو برابر طر
چرا به خودم نمیام؟ تا کی قراره اینطوری ادامه پیدا کنه؟ زمستون گذشت، بهار گذشت، تابستون گذشت، و پاییز... پاییز هم دارم میگذره. دلیلش چیه؟ مشکل از کجاست؟دقیقا باید چکار کنم که نمیکنم؟ چرا دارم باز به شیوه گذشته عمل میکنم؟ بلاخره کی میخوام این من درونی که که من نیستم رو نابود کنم؟
اینجوری نمیشه. هرهفته داره بدتر از هفته قبل میگذره و اصلا متوجه نمیشم دلیلش چیه.
بارها و بارها با خودم حرف زدم، از خودم قول گرفتم و چرا؟تک تک لحظات رو دارم میکشم و از د
چرا به خودم نمیام؟ تا کی قراره اینطوری ادامه پیدا کنه؟ زمستون گذشت، بهار گذشت، تابستون گذشت، و پاییز... پاییز هم دارم میگذره. دلیلش چیه؟ مشکل از کجاست؟دقیقا باید چکار کنم که نمیکنم؟ چرا دارم باز به شیوه گذشته عمل میکنم؟ بلاخره کی میخوام این من درونی که که من نیستم رو نابود کنم؟
اینجوری نمیشه. هرهفته داره بدتر از هفته قبل میگذره و اصلا متوجه نمیشم دلیلش چیه.
بارها و بارها با خودم حرف زدم، از خودم قول گرفتم و چرا؟تک تک لحظات رو دارم میکشم و از د
محاسبه نفس


 
قال الکاظم علیه السلام:« لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یُحَاسِبْ نَفْسَهُ فِی کُلِّ یَوْمٍ فَإِنْ عَمِلَ حَسَناً اسْتَزَادَ اللَّهَ وَ إِنْ عَمِلَ سَیِّئاً اسْتَغْفَرَ اللَّهَ مِنْهُ وَ تَابَ إِلَیْهِ»[1]
اگر هر روز حسابگری نکنیم این تخلّفات جمع می شود، خیلی زیاد می شود، کار دست آدم می دهد، لذا امام کاظم علیه السلام فرمودند: هر شب که خواستی اداره ی کار را تعطیل کنی و بخوابی حساب کن صبح تا حالا چکار کرده ای، واجبات را انجام داده ای
من یک غریبه ام که هیچ سنخیتی با فونت و رنگ و هدر و لینکها و نوشته ها و آدرس و کامنتهای این وبلاگ ندارد. یک کاملا غریبه که تا مرز فروپاشی پیش رفته است. شاید حتی مرز هم تعبیر دقیقی نباشد. یک غریبه که فروپاشیده و حتی نمیداند چه کسیست. چکار میکند. چکار باید بکند. مطلقا هیچ چیز نمیداند و هیچ چیز نیست. یک آگاهی متحرک. یک صرفا موجود که تنها چیزی که درباره خودش _احتمالا_ میداند این است که موجود است.خواب و بیداریش در هم تنیده شده اند و گاه شک میکند اصالت را
 
سلام عزیزکم
سلام خواهر کوچیکه ی گُلَم
سلام آبجیِ خوشگِلَم
سلام مریم خانمم
 
یهو دلم یِجوری برات تنگ شد که انگار 
هیچی ولش کن
 
یادته اَزِت پرسیدم:
 
"به نظرت اگه سه میلیارد داشتم چِکار می کردم؟"
 
بهت گفتم بعداً اگر پرسیدی بهت می گم باهاش چکار می کردم
 
ولی تو تا الان که نپرسیدی
 
می دونی فرق من و تو چیه؟
 
تو مریمی
من داداشِ مریمم
تو خودتی
من تو ام
نه که فکر کنی دلم برای خودم تنگ شده 
نه
دوست دارم همینجوری "تو" بمونم
داداشِ تو
تو
 
 
 
اگر یه روز
سلام
ببخشید که وقت تون رو با حرف هام میگیرم، ولی واقعا نمیدونستم دیگه از کی میتونم کمک بگیرم. لطفا دلسوزانه راهنمایی کنید.
پدر من کارگر کارخونه بوده و الان بنا به دلایلی فقط تا آخر امسال میتونه بره سر کار (خودش نخواست). واقعا هم دیگه زورش نمیرسه به کارگری. ما سه تا بچه ایم که من بزرگترین شون هستم و ۲۰ سالمه و درآمدمون فقط حقوق بابام بوده و یه کم هم مادرم ترشیجات و ... درست میکردن میفروختن که دیگه الان فصلش نیست.
پس اندازی نداریم جز چند تا تیکه طلا
    رنگے بر رخسار مجتبے باقے نمانده بود. او بنزد پدر آمد دست راست خود را بر کتف ایشان نهاد و گفت: پدر! من چہ بگویم؛ او دیگر بزرگ شده است و نمےشود در کارهاے او دخالت بیش از حد کرد. تا بہ او بگویے  دختر گلم کجا بودے یا فلان جا چکار مےکردے اخم و تلخ مےکند و سریع روانہ اتاق خود مےشود. من کہ بیشتر وقتها بیرون از خانہ ام و از کجا بدانم او کجا مےرود  یا چکار مےکند؛ مقصّر مادرش است کہ اهمیّتے بہ رفت و آمدهایش نداده است.
ادامه مطلب
دیشب خانم همسایه نذری آورد گفت زهرا خانم ظهر نبودید الان براتون آوردم فردا ناهار نیستم گفتم بذاری برای ناهارت منم تشکر کردم گل های زعفرانی که مادرم گذاشته بود رو بهشون دادم و توضیح دادم این گل اصلا دور ریز ندارد از همه چیزش باید استفاده کنید و چطور استفاده کنید .
بعد امروز به طور کاملا ناگهانی یک چیزی اومد توی مغزم که چندساله مدام بهش فکر میکنم و  تلاش میکنم حتی راه های مختلف رو هم رفتم که درست بشه ولی نشده و الان حدود چهار ساله درگیرم امروز
وقتی می پرسید؛ چکار کنم بچه زیر دوساله م یاد بگیرد منزل دیگران به وسایل دست نزند؟ انگار پرسیدید چکار کنم فرزند شش ماهم حرف زدن را یاد بگیرد!
کودکان حدود یکسالگی به بعد وارد مرحله کشف محیط اطراف میشود و مغز کودک وارد رشد حسی حرکتی میشود.
رفتار والدین در این دوره به کودکشان لجبازی یا همکاری را خواهد آموخت. در مهمانی ها با حضور مهربانانه خود مراقب کودکتان باشید اما انتظار اینکه در این سن یاد بگیرد به هیچ چیز دست نزند انتظار زیادیست.
این دوران گذ
سلام.
بعضی وقتها فکر میکنم باید چکار کرد بعضی وقتها ادم تو دو راهی گیر میکنه؟
باید خودت را انتخاب کنی یا بقیه؟
اگر خودم را انتخاب کنم تا اخر عمر از خودم گله مندم و ناراحت که خودخواهی کردی و اگر بقیه را اتخاب کنم ، نمی دونم تا کی باید عواقب و حرص تصمیمات اونا را بخورم.
دلم می خواهد کسی بود که می تونستم مامانم را بدون نگرانی بهش بسپارم و برم جایی که تا اخر عمر کسی نباشه. 
فقط خودم و خودم
بین یک عالمه غریبه که لازم نیست حرص ناراحتی و مشکلات و انتخاب
تعداد زیادی از مسافران در خروجی شهر ها، خصوصا تهران، در صف طویلی هستند!
تعدادی دیگر، بخاطر فرار ار کرونا با نوشیدن الکل، جان خود را از دست دادند!
تعدادی دیگر اما ، با حماقت مثلا مقدس خود درب ورودی حرم مطهر را می شکنند!
کرونا دیر یا زود، رخت خواهد بست اما با این جماعت کج فهم ،کم اطلاع ، مدعی، و بدتر از همه بدتر تاثیر پذیر از رسانه های معاند، چکار باید کرد؟!
 
سه ماه دیگه همین شندرغاز حقوق اینترنی که باهاش جزوه میخریدم هم قطع میشه و من برای اینکه تا حد ممکن دستم جلوی خانواده دراز نباشه کم کمک حدود دو میلیون برای روزهای بعد از فارغ التحصیلی تا امتحان دستیاری کنار گذاشته بودم.حالا موندم سر دوراهی اینکه پایان نامه ام رو چکار کنم?بذارم بعد از امتحان خودم بنویسمش یا پول بدم کسی برام بنویسه?
اگر راه اول رو انتخاب کنم ممکنه این کار خیلی زمانبر باشه و توی اون روزهای شدید بی پولی که میخوام هرچه زودتر دفاع
 
_در ورژن اصلی رنگینک ارد گندم رو با روغن تفت میدن تا طلایی بشه بعد بهش پودر دارچین اضافه میکنن و میریزن روی خرماهایی که در ظرف چیده شدن و گرم یا سرد سرو میکنن خیلی ساده ست،_خب ،حالا برای تهیه ی یه رنگینک شیک و مجلسیه برش خورده باید چکار کنیم ؟؟؟
ادامه مطلب
برایم پیامی فرستاد که: «فلانی حالش خوبه؟ رو به راهه؟»
به احترام همه‌ی عشقی که در گذشته از نزدیک شاهدش بودم، به احترام همه‌ی محبت‌ها، مهربانی‌ها، خاطره‌ها، زندگی‌ها، به احترام احساسی که خودم از دل و جان درکش می‌کنم، به احترام همه‌ی نگرانی و شرم و محبتی که توی سؤالش بود، به احترام همه‌ی این‌ها دلم نیامد بگویم فلانی، عشق سابقت، همان که یک زمانی برای هم می‌مردید و فکر می‌کردید زندگی بدون آن یکی ممکن نیست و اصلا زندگی نیست و مردگی است و ز
وزیر_نادان_دهقان_دانا
پادشاهى با وزیر و عده‌اى از همراهان به قصد شکار از شهر خارج شد. بعد از
طى مسافتى چشمش به دهقانى افتاد که مشغول کندن زمین بود شاه جلو رفت و از
دهقان پرسید: در هشت چکار کردى که حالا مى‌کنی؟ دهقان جواب داد: کردم و
نشد.بعد پرسید: با دو چه کردی؟ دهقان گفت: دو تبدیل به سه شد.گفت: دور چه شد؟ دهقان جواب داد: نزدیک شد.پرسید: با برادران چه مى‌کنی؟ گفت بین آنها تفرقه افتاده است.چند سؤال دیگر هم از او کرد و سرانجام به او گفت: ارزان نفر
برای تقویت مغز چکار کنیم









روث
کوران که از حادثه‌ی تصادف رانندگی وحشتناک ۱۰ سال پیش، با وجود آسیب مغزی
حاد و سپری نمودن ۱۸ ماه دوره نقاهت، به علم کاوش در مغز، خاصیت
انعطاف‌پذیری آن و یادگیری مهارت‌های جدید پرداخت.
ادامه مطلب
گفتم زنگ بزنه حرف بزنیم
چند تا سوال مهم داشتم ک نتیجه ی بحثامون شد این:
۱. از نظر اون این اختلاف انقدر زیاده ک حتما باید روابط محدود بشن ک بشه کنترلش کرد
۲.از من میخواد انتظار نداشته باشم همیشه همراهیم کنه تو مهمونی خانوادگی
۳.میگه احترام رو نگه میداره و منم گفتم این برام مهمه
۴.خواستم درباره گذشت و انعطاف پذیری حرف بزنم ک نفهمید چی میگم اصلا
۵.استفاده از مشاوره رو رد نکرد درباره این ولی نمیدونم چقدر استقبال کنه
۶.من الان باید بین مهدی و روابط
بسم الله مهربون :)
 
در حالی که شما در خواب ناز به سر میبرید، یا در کنار خانواده صبحانه نوش جان میکنید یا خوشحال و شاد و خندان میرید سر کار و دانشگاه، بنده یک ربع مورد شست و شوی استاد واقع شدم ^.^
حالا چرا؟ اول صبحی مریض نبود، به یکی از پسرای کلاسمون گفت بیاد به عنوان مریض آماده شه معاینه ش کنیم. اونم ریلکس پیرهنش رو درآورد دراز کشید روی تخت. استاد هم به من گفت بیا معاینه کن =||||||
گیج و ویج مونده بود چکار کنم. بهش گفتم معذبم استاد. گفت چی؟ معذبی؟ و د
برای تقویت مغز چکار کنیم









روث
کوران که از حادثه‌ی تصادف رانندگی وحشتناک ۱۰ سال پیش، با وجود آسیب مغزی
حاد و سپری نمودن ۱۸ ماه دوره نقاهت، به علم کاوش در مغز، خاصیت
انعطاف‌پذیری آن و یادگیری مهارت‌های جدید پرداخت.
ادامه مطلب
تا ب حال تو عمرم انقدر کوچیک نشده بودم 
یعنی خودم خودمو کوچیک نکرده بودم ...
از ساعت ۱۰ شب هر دقیقه جاهای مختلف التماسشو کردم ...
نمیدونم واقعا چکار کنم 
شیطونه میگه پاشم برم تهران پیشش
دیشب ک هرچی حرص داشت رو من خالی کرد همه خستگی ها و عصبانیتش رو پشت گوشی جوری فریاد میکشید انگار ... هیچی نگفتم اخر سر هم من بودم ک باز معذرت خواستم ....
بعدش تا ساعت ۳ کلا گریه کردم 
الانم ک ... تا همین الان هر دقیقه بهش پیام دادم ولی .... 
واقعا نمیدونم چکار کنم دارم میت
برنامه ای برای زندگی موفق 
سلام دوستان 
لطفا اگه کسی پیشنهادی داره بگه 
راستش با این اوضاع دلار و رکود و تورم و نوسان نفسگیر 
دیگه حوصله ی نفس کشیدن تو ایران نمونده 
خیلیا دارن میرن
اونا که دستشون میرسه 
ما که نمیتونیم ، لطفا بگین چکار کنیم که بتونیم خودمونو نجات بدیم 
کلا یه برنامه برای موفق زندگی کردن 
برای شاد و آروم بودن 
شما برای کمک به خودتون چکار میکنید ؟
وقتی فشار خون می افتد چکار کنیم
در حالی که اکثر مردم با مشکل
فشار خون بالا مواجه هستند، اما برخی افراد نیز ممکن است دچار افت غیرعادی
فشار خون شوند که این وضعیت نیز به نوبه خود بیمارگونه است و می‌توانید در
شرایط حاد، جان بیمار را تهدید کند
فشار خون نیرویی است که توسط جریان خون به دیواره رگ ها (عروق خونی)
وارد می‌شود. فشار خون توسط پمپ خون به درون سرخرگ‌ها (شریان) ایجاد شده و
با پاسخ سرخرگ‌ها به این جریان خون تنظیم می‌گردد.
 
فشارخون فرد به
زنان باردار در دوره حاملگی خود دچار تغییرات هورمونی و ظاهری بدن می شوند، بعلاوه سایر تغییراتی که در بدن آن ها رخ می دهد.


به گزارش : زنان باردار در دوره حاملگی خود دچار تغییرات هورمونی و ظاهری بدن می شوند، بعلاوه سایر تغییراتی که در بدن آن ها رخ می دهد، احتمال بروز لک های پوستی از جمله خطوط کششی، آکنه و لکه های قهوه ای و تیره را افزایش خواهند داد.
ادامه مطلب
دانلود موزیک ویدیو عروسی از نریمان
دانلود اهنگ حالا حالا دستا بره بالا مونا
آهنگ حالا حالا حالا همه دستا به بالا اپارات
آهنگ حالا حالا همه دستا به بالا آپارات


اهنگ حالا حالا حالا حالا همه دستا ب بالا

متن آهنگ حالا حالا همه دستا به بالا

کلیپ آهنگ حالا حالا حالا همه دستا به بالا

اهنگ بندری حالا حالا
سلام با یک دختر آشنا شدم و با خانواده رفتیم برایه ادامه کارها دختر 5 سال از من کوچک تر است من 23 سالمه و قد 140 سانتی متر هست که نزدیک 40 سانتیمتر من بلند ترم و شکل صورتی اش مادرم پسند نکرده ریز و کوچک است حالا مادرم مخالفت می کند می گوید خودت پشیمان می شوی در آینده من هم بخاطر اخلاق خیلی خوب و مهربانی زیاده که دختر دارد خیلی برام مهمه حالا دو دل ماندم یکی دخترخاله هام دید ما رو باهم گفت که من خیلی سر تر هستم ازش خانواده اش اصلا سخت گیر نیستن و با همه
برای اینکه عروسی زیبا باشیم چکار کنیم؟








تمامی خانم ها مایل هستند که در مهمترین شب زندگیشان همچون الماس
بدرخشند و زیباترین چهره را از خود ارائه دهند. مهمترین نکات باید مورد
توجه قرار بگیرد این است:
 
 

هر چه زیبایی طبیعی خود را تشدید کنید بهتر خواهید درخشید؛ غیر از موارد خاص از گذاشتن لنز یا کلاه گیس خود داری کنید .

 
ادامه مطلب
سلام
من یه پرستارم که به تازگی طرحم شروع شده، دوران دانشجویی هم یه استاد خیلی خوب داشتیم که میگفت اینجا ایرانه و کمبود در همه ی زمینه ها هست کافیه که چشماتون رو خوب باز کنید و ایده بدید یا اختراع کنید و ... .
خودش هم یه ایده راجع به تخت برای بیماران آی سی یو داده بود که بتونن مریض ها رو توی تخت حمام کنن، و ثبت هم شده بود و کلی درآمد براش داشت ... .
حالا منم که طرحم شروع شده یه سری ایده به ذهنم اومده که روشون هنوز کار نکردم، اصلا نمیدونم چه جوری باید
 کسانی که  محیط خانوادگی متشنج دارن، یعنی والدین و یا بقیه اعضای خانواده با رفتار و گفتار فرد رو آزار میدن، از اون ور هم شرایط مالی و سایر شرایط دیگه برای استقلال و جدا شدن  از خانواده رو ندارن چکار کنن؟
این مشکل خودم هست. نمیخوام نظرسنجی باشه، واقعا برای من سواله، مخصوصا اگر دختر باشی و بالای 2 5- 26 سن داشته باشی و مجرد باشی، حالا طرف پسر باشه میتونه با دوستانش تا پاسی از شب بیرون باشه با محافل دوستانه ش باشه و خودش رو از محیط خونه دور کنه. پس
سلام خدمت همه
راستش در مورد یک قضیه واقعا توش موندم و نمیدونم چه جوری باید رفتار کنم و چکار باید کنم، اول از همه بگم که بعضی ها فکر نکنن که از خود راضی ام و دارم کلاس میذارم.
آخه نه من کسی رو میشناسم و کسی هم منو نمیشناسه که برام مهم باشه و بخوام کلاس بذارم . و خدا شاهده به غیر از تو این سایت تا حالا به کسی نگفتم که بخواد زشت بشه فقط و فقط جواب میخوام و بدونم که چکار باید کنم.
چند سال پیش یه دختری از آشناهامون اون موقع حدودا 17 یا 18 ساله بودن که به من
 
شارژ سریع گوشی یکی از جنبه های مثبت و مورد نظر افراد برای خرید یک گوشی است. با توجه به اینکه امروزه کاربران با نصب و اجرای اپلیکیشن های مختلف باعث خالی شدن شارژ گوشی خود می شوند و باید از شارژر گوشی استفاده کنند. در این مقاله به شما اموزش دهیم که چکار کنید تا شارژ سریع موبایل شما انجام شود.
ادامه مطلب
با سلام
کاربران گرامی چه چیزی باعث میشه یه آقا یه خانمی که خیلی از همسر خودش پایین تر باشه جذاب تر بدونه؟ شما حساب کنید تمام معیارهایی که مرد میپسنده همسرش داره، مثل اندام، رنگ پوست، قد، چهره، اخلاق و علاقه فی ما بین. ولی بازم بعضی مواقع بعضی از خانم ها با اینکه از همسر خودش در ملاک هایی که عرض شد پایین تر هستن واسه ش جذاب تر هستند.
حالا به نظرتون مرد باید چکار کنه که احتمالا همه تون میگید نگاهش رو کنترل کنه، حالا به غیر از نگاه باید چکار کنه؟
اینفوگرافیک جمعیت 7 میلیاردی چکار میکنند
دسته: وکتور بازدید: 1 بارفرمت فایل: zip حجم فایل: 70 کیلوبایت تعداد صفحات فایل: 1 
اینفوگرافیک جمعیت 7 میلیاردی چکار میکنند

قیمت فایل فقط 14,300 تومان

اینفوگرافیک جمعیت 7 میلیاردی چکار میکنند/با سلام و احترام و خسته نباشید از  اینکه فروشگاه ما را  برای خرید محصولات اینترنتی خود انتخاب نموده اید از شما سپاسگزاریم"با تشکر"
برچسب ها : اینفوگرافیک جمعیت 7 میلیاردی چکار میکنند
زنی به مشاور خانواده گفت: من و همسرم زندگی کم نظیری داریم ؛همه حسرت زندگی ما رو میخورند.سراسر محبّت, شادی, توجّه, گذشت و هماهنگی.امّا سؤالی از شوهرم پرسیدم که جواب او مرا سخت نگران کرده است.پرسیدم اگر من و مادرت در دریا همزمان در حال غرق شدن باشیمچه کسی را نجات خواهی داد؟و او بیدرنگ جواب داد: معلوم است, مادرم را ؛چون مرا زاییده و بزرگ کرده و زحمتهای زیادی برایم کشیده!از آن روز تا حالا خیلی عصبی و ناراحتم به من بگویید چکار کنم؟مشاور جواب داد:شنا
خانم ص، مسئول آموزش ماست. یک خانم بسیار بسیار منظم و مهربان. دوسال پیش تا حالا هر ترم دوبار به من زنگ زده و اول حال خودمو بچه م رو پرسیده و بعد از اینکه این ترم شرایط دانشگاه و من چیه و باید چکار کنم و کدوم استاد چطوریه و کدوم امتحان با کدوم تداخل داره و... به من اطلاع داده، و در مقابل حواس پرتی و بی نظمی من هیچ رفتاره « مارو باش به فکر کی هستیم» گئنه ای ازش ندیدم.
ترم سه که کلی کمکم کرد انتخاب واحدم کان لم یکن بشه و مرخصی برام رد بشه، بدون اینکه من ح
زمان سنکوپ چکار باید کنیم
یک
متخصص قلب و عروق بر ضرورت وجود دستگاه شوک قلبی در مراکز و معابر عمومی
تاکید کرد و گفت: نتایج برخی تحقیقات نشان می‌دهد در هر ۱۰۰۰ نفر جمعیت یک
نفر دچار این عارضه می‌شود
به
گزارش سلامت خبرگزار یتسنیم، دکتر مهرداد میرمعصومی در آستانه برگزاری
بیستمین کنگره بین المللی تازه‌های قلب و عروق اظهار کرد: مرگ ناگهانی قلب
یکی از مشکلات قلبی است که به دلیل آریتمی قلبی رخ می‌دهد. متاسفانه آریتمی
قلبی که منجر به مرگ ناگه
امروز پسرم درس عجیبی به من داد.با مداد شمعی روی دیوار رو خط خطی و سیاه کرده بود. وقتی متوجه شدم صداش کردم و با تظاهر به ناراحتی گفتم که"عزیزم من اینجا چیزهای ناراحت کننده ای میبینم. به نظرت باید چکار کنم؟" خیلی خونسرد سری تکون داد و گفت:"خب پاکش کن. اگه پاک نمیشه چشماتو ببند!" به همین سادگی! تمام فلسفه آرامش رو در همین جمله کوتاه به من پر ادعا و تحصیلکرده یادآوری کرد و آموخت. "پاکش کن،اگه پاک نمیشه چشماتو ببند". و من فکر میکنم به تمام
برای یادگیری آسان ریاضی چکار کنیم
روش های یادگیری آسان در ریاضی چیست؟ چگونه می توان در درس ریاضی پیشرفت کرد؟
برخلاف تصور ذهنی خیلی از دانش آموزان، ریاضی از دروسی است که اگر راه
درست خواندن آن را فراگیرند، جالب و لذت بخش می باشد. ریاضی در پرورش ذهن
دانش آموز و آموزش چگون اندیشیدن به او کمک می کند. بیش از نیمی از دانش
آموزان در مقاطع مختلف تحصیلی در درس ریاضی مشکل دارند.
روشهای یادگیری آسان در ریاضی
موارد زیر جزء روش های یادگیری آسان در ریاض
بعضی وقتا هم باید بیخیال اهداف بلند مدت و پله های ترقی و موفقیت و آینده و این چیزا شد و خواب صبح و با هیچی عوض نکرد!
آدم آرامش که نداشته باشه انگار هیچی نداره
 
* مموری گوشیم ویروسی شده و فعلا نمیدونم چکار کنم!؟
** این پنجشنبه بالاخره پروژه مو ارائه میدم
*** از کار نصفه نیمه داشتن بیزارم! اینهفته باید همه چیز تموم بشه
**** طرف ۱۰ ساله هیچ خبری از ماها (بعنوان دوستان صمیمی) نگرفته حالا پیله کرده بریم نمایشنامه شونو ببینیم. زیبا نیست؟؟
***** هرکی میگه عا
مادربزرگم آلزایمر داشت. هیچ کسی را نمی‌شناخت. حتا خودش را هم نمی‌شناخت. همه چیز از یادش رفته بود. حتا راه رفتن هم از یادش رفته بود. مثل بچه‌ای تازه متولد شده احتیاج به مراقبت داشت. مادربزرگم وقتی که مرد سنی نداشت. هفتاد و پنج سالش بود. بدون هیچ گونه بیماری دیگری، نه دیابت، نه فشار خون، نه مشکل قلبی عروقی و نه هیچ مشکل دیگری به جز فراموشی. مادربزرگم نمی‌دانست کیست؟ کجاست؟ اطرافیانش آشنا هستند؟ غریبه اند؟ مادربزرگم عذاب می‌کشید و عذاب می‌دا
وقتی میترسم قدرت اراده ام رو از دست میدم نمی تونم انتخاب کنم و نمی دونم چه کاری درسته مثل این میمونه وسطه یک گله گرگ باشی و هر لحظه منتظر حمله و این تجربه زخمی شدن رو یکبار دیگه هم دیده باشی  میدونم تصمیم امروزم روی سرنوشتم خیلی تاثیرگذاره برای همین نمی تونم تصمیم درست رو بگیرم گیج شدم و بشدت تنهام و احساس ناامنی میکنم توی ذهنم میاد که برم بپرسم باید چکار کنم و یکی توی مغزم بهم میگه میدونی باید چکار کنی انگار گذاشتنم لای منگنه انگار باید این
برای افزایش کلسیم بدن چکار کنیم








10 راه پنهانی برای افزایش کلسیمدریافت
کافی کلسیم برای جلوگیری از ابتلا به پوکی استخوان ضروری می باشد یاد
بگیرید چگونه کلسیم را در رژیم خود افزایش دهید حتی اگر لبنیات دوست ندارید
یا نمی توانید مصرف کنید.
 
ادامه مطلب
هواگیری در شنا به سه روش انجام میشهیک روش که قبل توضیح دادم با دهان هوارو میگیریم و داخل اب فوت میکنیمحالا برای اینکه آب وارد مجرای بینی نشه چکار کنیم؟؟کافیه بیرون از آب با دهان هوا رو بگیرید و داخل آب دهان کاملا بسته و با بینی هوارو خارج کنیددر تخلیه هوا با بینی هم صدای قل قل رو باید بشنوید و تخلیه هوا نه یکباره که با شمارش انجام میشهاین تمرین رو هم مثل قبل تو خونه میتونید انجام بدینو راه سوم استفاده همزمان در تخلیه هوا از دهان و بینی هست
 
 
سلام
بی‌مقدمه بگم، اینقدر "بیان" فکری به حال دوست شدن صفحه مدیریتش با موبایل نکرد که رفتم سراغ کانال‌نویسی...تلگرام بیشتر در دسترسمه و روزمره‌هام رو مینویسم. خوشحال میشم بهم بپیوندید.
اینجا همچنان برام عزیزه چون خوندن پست‌ها و پیام‌هاتون همیشه برام انرژی‌بخش بوده، ضمن اینکه تو وبلاگم با یه کلیک راحت می‌بینم مهر ۹۴ در چه حالی بودم. پست‌های طولانی‌ترم رو اینجا می‌ذارم تا چهار سال دیگه یادم بیاد مهر ۹۸ چکار میکردم...
 
اتاقی از آن من   ...
سلام
بی‌مقدمه بگم، اینقدر "بیان" فکری به حال دوست شدن صفحه مدیریتش با موبایل نکرد که رفتم سراغ کانال‌نویسی...تلگرام بیشتر در دسترسمه و روزمره‌هام رو مینویسم. خوشحال میشم بهم بپیوندید.
اینجا همچنان برام عزیزه چون خوندن پست‌ها و پیام‌هاتون همیشه برام انرژی‌بخش بوده، ضمن اینکه تو وبلاگم با یه کلیک راحت می‌بینم مهر ۹۴ در چه حالی بودم. پست‌های طولانی‌ترم رو اینجا می‌ذارم تا چهار سال دیگه یادم بیاد مهر ۹۸ چکار میکردم...
 
اتاقی از آن من   ...
مادربزرگم آلزایمر داشت. هیچ کسی را نمی‌شناخت. حتا خودش را هم نمی‌شناخت. همه چیز از یادش رفته بود. حتا راه رفتن هم از یادش رفته بود. مثل بچه‌ای تازه متولد شده احتیاج به مراقبت داشت. مادربزرگم وقتی که مرد سنی نداشت. هفتاد و پنج سالش بود. بدون هیچ گونه بیماری دیگری، نه دیابت، نه فشار خون، نه مشکل قلبی عروقی و نه هیچ مشکل دیگری به جز فراموشی. مادربزرگم نمی‌دانست کیست؟ کجاست؟ اطرافیانش آشنا هستند؟ غریبه اند؟ مادربزرگم عذاب می‌کشید و عذاب می‌دا
به نام خدا

آرام و متین قدم بر ‌می‌داشت، انگار از هیچ چیز و هیچ کس هراس نداشت. مثل کسانی که آب از سرشان گذشته...
از دور دیدمش، ناخودآگاه لبخند بر لبانم نشست. او اما مرا ندید. مضطرب بودم، چند متر بیشتر فاصله نبود و زمان اندک. چکار باید بکنم؟ اگر مرا ببیند و راهش را کج کند چه؟ اگر از من فرار کند؟ 
باید تصمیمم را می‌گرفتم... 
یکی گفت به طرفش بدو، دیگری گفت بی اعتنا از کنارش عبور کن. نمی‌توانستم نادیده بگیرمش، می‌خواستمش، باید بدستش می‌آوردم.
حالا
ناچار شدم دندانپزشکی بروم. گفتم تا مردم در خماری تعطیلات عید هستند و کلینیک ها مملو از افراد نشده کارم را انجام بدهم و خلاص. دکتر گفت باید دندان عقل را بکشم، من هم گفتم چشم! با اینکه چیزی در درونم فریاد میزد راه دیگری هم هست. چاره ای نداشتم. دندان عقل را کشید و چهار عدد بخیه زد، اولین بخیه های عمرم در پایان دهه سوم زندگی. 
 
حالا چند روزی گذشته، زبانم ناخودآگاه به جای بخیه ها میکشد، یکجور عجیبی است، انگار فرم و محتوا با هم نمیخواند. میروم جلوی آ
توی استوری پرسیده بود:
فردای روزی که اعلام کنن کرونا از ایران رفته چکار می کنی؟
نشستم و جواب ها را خواندم،بعضی هایشان عالی بود و پر از نمک،بگذارید چندتاش را برای شما هم بگم
 
_ خدا را شکر میکنم.چون قطعا اون اولین کسی هست که برای نابودی کرونا کمکمان کرده
_ کلی چیپس و پفک م یخرم و با دوستام میرویم کف خیابان می شینم و همه را می ریزیم کف آسفالت و می خوریم
_ کف مترو می شینم و هرکس بگه خانم پاشو بهش زبان درازی می کنم
_ هروقت از بیرون بیام توی خانه دست ها
زنی به مشاور خانواده گفت: من و همسرم زندگی کم نظیری داریم ؛همه حسرت زندگی ما رو میخورند.سراسر محبّت, شادی, توجّه, گذشت و هماهنگی.امّا سؤالی از شوهرم پرسیدم که جواب او مرا سخت نگران کرده است.پرسیدم اگر من و مادرت در دریا همزمان در حال غرق شدن باشیمچه کسی را نجات خواهی داد؟و او بیدرنگ جواب داد: معلوم است, مادرم را ؛چون مرا زاییده و بزرگ کرده و زحمتهای زیادی برایم کشیده!از آن روز تا حالا خیلی عصبی و ناراحتم به من بگویید چکار کنم؟مشاور جواب داد:شنا
[Forwarded from M . J Farokhi]بنام خدامبارزه ، متولی ،     مبارزه متولی  ،   متولی مبارزه      البته همه واژگان معنای خودشان را دارند . اصلا اگر اینطور نبود واژه نمی شدند .  مثلا همین واژه مبارزه معلوم است باید ضد باشد . باید با موضوعی به مقابله برخیزد  . اگر اینطور نباشد که مبارزه نیست . حالا اگر مبارزه نکرد خوب پس چیست ؟    اینطور فهمیدم مبارز که مبارزه نکرد متولی است .  و در اینجا به این کشف رسیدم که مبارز میتواند متولی بشود . اصلا متولی بود ، مبارز نام
امروز هم نوبت سی تی دارم و هم هسته ای. من چکار کنم که زورم به این جماعیت نمیرسه؟! تو این گرونی!! 
+ یک دوستی آلمان زندگی میکنه. پارسال بعد از مدت ها باهاش حرف میزدم ت  تلگرام. اون تازه رفته بود اونجا. حالمو پرسید و بدون وقفه ادامه داد که اگه دارویی خواستی بگو من اینجا برات تهیه میکنم میفرستم! و من با نیش تا بناگوش باز شده گفتم که من خوبه خوب شدم . 
ولی حالا... فک کنم دیر یا زود باید مزاحمش بشم. و فک کنم با این اوضاع از اونجا داروهامو تهیه کنم حتی از لح
آلف می پرسد:" اون چیه؟" و با احتیاط به لباس اشاره می کند.
السا سعی می کند در صندوق‌را ببندد‌و غرغر می کند:" لباس مردعنکبوتی من"
"کِی باید همچین لباسی بپوشی؟"
"قرار بود وقتی مدرسه ها باز می شه بپوشمش. واسه پروژه کلاسی"
آلف همانجا ایستاده. لباس بابانوئل را در دستش می فشرد. معلوم است هیچ تمایلی به پوشیدنش ندارد‌. السا با بغض می گوید: " اگر برات مهمه بدونی، من قرار نیست مرد عنکبوتی باشم. چون اینطور که پیداست دخترها نمی تونن مرد عنکبوتی باشن! اما به جهن
من ساکت نیستم که سر حرف رو باهات باز نمی‌کنم.من جدی نیستم که بهت لبخند نمی‌زنم. من بیکار نیستم که همیشه من رو نزدیک خودت می‌بینی. من نگاهم به همه نیست که همیشه باهات چشم تو چشم میشم. من خجالتی نیستم که جواب سلامت رو دیر میدم. من ازت بدم نمیاد که نادیده‌ت می‌گیرم.من .. دوستت دارم.
عصبیم خیلی زیاد ۲۴سالم شده و تازه یادم افتا ه خانوادم چقدر نبودن چقدر روزها و شب هایی که بهشون محتاج بودم نبودن و حالا انگار نبودنشان زیاد توی چشم است الان که درس هام سنگینن و احتیاج دارم مادرم خانوادم کنارم باشن هیچ کدامشان نیستن این دلخوری آنقدر زیاد است که حتی مکالمه ساده ما پر از حرف گله های کهنه است امشب مادرم زنگ زده زهرا رفتی خونه مادربزرگ این کار رو براش بکن همون پشت تلفن عصبانی شدم مادر نمی دونی فردا من چه امتحانی دارم همیشه همین بو
میدونم گفتم منطق رو شروع میکنم اما گفتم بزار تا اخر فروردین یه رمان کلاسیک هم بخونم حالا که دارمش و به خودم لذت خوندنشو جایزه بدم حالا که دختر خوبی بودمو کار کردم و کتاب خوندم این مدت. و این رمان هم چیزی نیست جز جنایت و مکافات ، نوشتهٔ فیودور داستایفسکی ، ترجمة احد علیقلیان ، نشر مرکز. خب این میشه سومین کتابی که از داستایفسکی قراره بخونم تقریبا میشه گفت باهاش آشنا هستم اما هیچ ایده ای ندارم راجع به این کتاب که راجع به چی هست و چجوری. هرچند که ن
سلام
به نظر شما چرا ما آدم ها بعضی وقت ها در مواقع حساس زندگی مون تصمیماتی رو میگیریم که چند سال بعد وقتی فکر می کنیم چرا این تصمیم رو گرفتیم، دلیلش رو نمی دونیم و پشیمون میشیم؟، مثلاً انتخاب رشته در مدرسه و دانشگاه، انتخاب شغل، انتخاب همسر و ...
من که خودم از انتخاب رشته مدرسه و دانشگاه هر دو ناراضی بودم و هستم و هنوز به مرحله انتخاب شغل و ازدواج نرسیدم که اونم احتمال داره بازم اشتباه کنم.
مرتبط با تصمیم گیری:
کسی که میتونه بهترین تصمیم رو بگیر
امروز از لج تو ی ماشین بوق زد رفتم سوار شدم .یهو ب خودم اومدم ک دارم چکار میکنم گفتم میشه وایسی حالت تهوع دارم هرجی گفت چرا چیه بیا ببرمت دکتر نتونستم حتی نگاش کنم الان نمیدونم اصلا چ شکلی بود.لامصب حداقل ی تهمت بهم میزدی ک میتونستم حداقل تو این شرایط انجامش بدم . بدم ازت میاد
بدانید و آگاه باشید همانا که دوپینگ در ماه رمضان برای خانم های روزه دار از خوردن سحری و شام و افطار واجب تر است :)
و باز هم بدانید و آگاه باشید بهترین دوپینگ مصرفی در این ماه مبارک برای خانم ها خوردن قرص آهن + اسید فولیک است و بس !
البته با دستور و نسخه پزشک .
مثلا من رفتم دکتر گفتند یک روز در میان این قرص میشود یا نصف یه قرص در روز .
آقا من دیشب این قرص رو خوردم حالم واقعا بزنم به تخته ، خدا رو شکر نسبت به چند روز قبل خیلی بهتره !
 دیروز که در حد شهید
امشب خانه را موقتاً ترک میکنم. چه تلخ که شاید قید "موقتاً " برای دلخوشیست. شاید دارم برای همیشه میروم...
برای هر چیزی در زندگی رویا بافته بودم؛ خوب و بد، اما قربانی تبعید شدن را هرگز! حالا این ساعت های آخر همه چیز چقدر زیباتر شده! چقدر چیزهای کوچکی که هر روز ساده از کنارشان می گذشتم در نظرم بی نظیر جلوه میکنند. چقدر به همه چیز احساس وابستگی پیدا کرده ام.
مثل همه ی وقت هایی که بغض در گلویم تلنبار شده و نمی دانم چکار کنم، Le moulin یان تیئرسن عزیزم را با
یه برگه برداشتم غذاهایی که این چند روز درست کردم بنویسم. مامان خانم گفت چکار میکنی؟ 
گفتم دارم غذاهایی که میتونم برای رفع گرسنگی درست کنم مینویسم شنبه شام مونده بودم چی درست کنم هیچی به ذهنم نرسید پلو پختم با چند تا کشمش خوردم.
الان هی یاد میاره بهم میخنده.
دیگه از این طرز زندگی کردن خسته شدم
از زندگی پر از گناه خسته شدم
از نماز نخواندن ، از بیهوده بودن خسته شدم
از تنبلی ،بی حوصلگی
خواب ، گناه ، گناه خسته شدم
از موبایل ،تی وی ، تلگرام ،واتساپ ، بازی خسته شدم
چکار کنم که بتونم درست زندگی کنم؟
 
❌ منشأ مشکلات معده از کجاست ؟ احساس ناراحتی در معده جزء مشکلاتی است که بسیاری از افراد را درگیر می کند
⭕️ عوامل متعددی در بروز این مشکل دخالت دارند مثل مصرف قرص های شیمیایمشکلات قلبی وجود زخم و میکروب قورت دادن سریع غذا استرس و... حالا چکار کنیم؟
نگران نباشید ❤️ اینجاست که #سوپرفود به کمک شما میاد 
✅ دوکار اصلی که سوپرفود برای شما انجام میده، اینکه تمام ریز مغذی های لازم و ضروری رو به بدن میرسونه و سم‌زدایی قوی انجام میده، در نتیجه سیست
اولین بار توی یک مسابقه دیدمش؛ آمده بود تا از سازه ام عکس بگیرد. دومین بار در اختتامیه ی همان مسابقه دیدمش؛ داشت یک سازه درست میکرد. سومین بار در جشن فارغ التحصیلی بچه های نمونه دولتی دیدمش؛ یادم نیست چکار می کرد شاید عکس می گرفت. چهارمین بار همین دیروز دیدمش؛ داشت بازی های فکری یاد دیگران می داد در نمایشگاه بازی های فکری.
چهار بار بیشتر ندیدمش. زیاد زیادش شاید پنج شش کلمه با هم حرف زده باشیم. اما فکر می کنم از آن آدم هایی است که از دور خیلی به
اونهایی که موقع دیدنِ رنج و مصیبت بقیه، میگن قضا و قدر الهی بود و اجل بود و دنیا همینه، ولی در عین حال سست‌ترین افراد در تحمل رنج‌ و مصایب خودشون هستند چقدر غیرقابل تحملند،
و من نمیتونم وقتهای مصیبت باهاشون همدلی کنم..حتی نمایشی..
اصلا نمیتونم...
:(

+ من نمیدونم چکار کنم که دلم باهاشون صاف بشه...
رسم تقدیر چنین است و 
چنان خواهد بود،
میرود عمر، 
ولی خنده به لب باید زیست...
صائب تبریزی
 
دیروز افطاری دانشجویی بود با ر هبر...خوب پریروز یک اس ام اس اشتباه اومده بود از طرف نهاد که اسم شما در قرعه کشی افطاری دراومده لطفا جهت تهیه بلیط اقدام کنید و یک همچین چیزی! به هانیه پیام دادم که این چیه.گفت وای اشتباه شده.گفتم نامردا شما دقیقا چطور ثبت نام کردید که ما نفهمیدیم.گفت مگه تو هم دوست داشتی بیای؟ گفتم حالا که ظاهرمون مث هم نیس ینی کلن از بیخ و ب
اه اه اقد بدم میاد از اینا چه بخوان روانشناس باشن چه جاسوس که مارو از دور کنترل و به خیال خودشون درمون میکنن این آدم های حقیر که نمیدونن نماز عشاء چند رکعته اومدن بالای سر ما تا به اصطلاح درمانمون کنن و دارن حقارت خودشون رو اثبات میکنن که اسلام پیروز است و مومن حالا اینا هرچقد بخوان زور بزنن مثل حیوان سرجای خودشون پیشرفت نمیکنن انگار تقصیر منه که نمیتونن نقشه های شومشون و ریاست ها و مسولیت های پست دنیوی رو تصاحب کنن اصلا هم دلشون واسه ما نمیس
سلام
من سامان هستم ، خیلی دوست داشتم ازدواج کنم ولی تا حالا که نشده، البته سه خواستگاری خواستم برم ولی نوبت به من نرسید که برم خونه دختره، یعنی نرفته اونا گفتن "نه"، همون بهانه درس دانشگاه، دو تا از دخترها رو خودم انتخاب کرده بودم که مامانم رفت برای صحبت ولی حتی فرصت ندادن من یک بار بیام و جواب شون نه بود، یکی از دخترها آشنا و یکی دیگه فامیل نسبتا نزدیک بود، یکی از این سه تا خواستگاری رو هم، مامانم انتخاب کرده بود که چون خانواده خوبی بودن منم گ
 
 
 
زنان و مردان از جنبه های مختلف با هم تفاوت دارند در این مطلب به بارزترین تفاوت های زنان و مردان می پردازیم که در طول زندگی با آنها مواجه خواهید شد.
تفاوت زنان و مردان در نگهداری از فرزندان
زنان قادر هستند چند کار را همزمان و به درستی انجام دهند، مردها از این توانایی محروم هستند، زنان نگهدارنده های خوبی هستند ، آنها براحتی میتوانند از فرزندان خود مراقبت کنند بدون آنکه آسیب فیزیکی به فرزند وارد شود . اما فقط کافیست یک روز فرزندان را با پدر
هک اینستا با ترموکس

apt update
apt upgrade
بعد بزنید
pkg install python
pkg install git
pip install requests
حالا باید بزنید
git clone https://github.com/Slayeri4/instahack
حالا دستور زیر رو بزنید
cd instahack
حالا باید ران کنید
python hackinsta.py

و حالا یوزر طرف رو بزنید بعد اینتر و بعد n بزنیدو باز اینتر و حالا 0 یا 1 بزنیدو اینتر بزنید تا شروع کنه به کرک

Cr: Amir_Killer

Channel: The_Amir_Killer
سلام
من یه دختری هستم که کمتر پیش میاد مسائل مهمی مثل سالگرد ازدواج و تولد و ...، یادم بره. حالا با پسری در آستانه ازدواج قرار گرفتم که برعکس من یه خرده در به خاطر سپردن تاریخ های خاص یا برخی صحبت هایی که از نظر من مهمه ضعیف هستن و  این رو هم خودشون اقرار کردن.
حالا خانوم ها و آقایون با تجربه به من بگین در برخورد با همچین مواقعی که ایشون یادش میره من چه برخوردی بکنم؟، قطعا برخورد بد منظورم نیست چون خودم این رو پذیرفتم، منظورم یه راهکاره که هم ای
بوی سمهک دریا می‌امد و من از این همه بی مسوولیتی دو پله به عرش الهی نزدیک‌تر شده بودم. فکر نمیکردم عامل همه پنیک اتک‌هام مسوولیت باشه. وقتی چندتا ادم دور و برم هستن که میتونم با خیال راحت هر اشتباهیی بکنم یا حتی کمتر از اون، هیچ تصمیم‌گیری‌ای با من نباشه و فقط نظر ملوکانه رو بگم و بقیه برن دنبال اجراش چند درجه مهربون‌تر میشم. من مسوولیت جمع کردن اشتباه که هیچ مسوولیت معذرت‌خواهی رو هم به عهده نگرفتم. وقتی لیوان شکست دوستم از اول تا اخر رست
تا حالا شده تو یه موقعیتی گیر کنی و یه مشکلی برات پیش بیاد که بمونی توش که حالا باید چیکار کنی!
نه کسی هست بهت کمک کنه و نه میتونی از کسی بگیری
و یهو این وسط یه راه حلی به ذهنت میرسه و حلش میکنی!!!
بگذریم از ذوق و شوق بعدش که آخ جون چه خودم تنهایی حلش کردم!! ولی عایا شده تا حالا؟؟
شده؟
هر چند کوچیک در حد حل مسئله ریاضی!
اگر شده ممنون میشم اینجا شرح بدی بعدا میگم چرا :)
من از اسمان تنها خواستم ببارد. بر مزرعه ای که مدتهاست در نگاهش ارزوی قطره های باران موج می زند.
من از مترسگ با کلاه زرد خواستم بیدار بماند. بر سر دانه های خواب آلود گندم که مدت هاست به خواب زندگی کردن رفته اند.
صدای آرام در گوشم زمزمه کرد، خودت چکار می کنی؟
بار دیگر به فکر فرو رفتم با مظمون این سوال که خواسته ام از خودم چیست؟
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا قِیلَ لَکُمْ تَفَسَّحُوا فِی الْمَجَالِسِ فَافْسَحُوا یَفْسَحِ اللَّهُ لَکُمْ وَإِذَا قِیلَ انشُزُوا فَانشُزُوا یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ ۱۱ مجادله

ای کسانی که ایمان آورده ‏اید هنگامی که به شما گفته شود مجلس ‍ را وسعت بخشید (و به تازه واردها جا دهید) وسعت بخشید، خداوند (بهشت را) برای شما وسعت می‏بخشد،
سر کلاس نقشه کشی بودیم معلم داشت پاتخته مینوشت
موشک درست کردیم زدیم تو سر معلم، برگشت به یکی از ما خیره شد و چند تا فحش نصیبش کرد...
دانش اموز : خب اقا چکار کنیم ؟
معلم :  سرتو بزار رو میز دراز بکش |: 
کلاس رفت رو هوا D :D :D:
+الان هروقت اونو میبینیم میگیم سرتو بزار رو میز دراز بکش
 
 
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا قِیلَ لَکُمْ تَفَسَّحُوا فِی الْمَجَالِسِ فَافْسَحُوا یَفْسَحِ اللَّهُ لَکُمْ وَإِذَا قِیلَ انشُزُوا فَانشُزُوا یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ ۱۱ مجادله

ای کسانی که ایمان آورده ‏اید هنگامی که به شما گفته شود مجلس ‍ را وسعت بخشید (و به تازه واردها جا دهید) وسعت بخشید، خداوند (بهشت را) برای شما وسعت می‏بخشد،
سلام. شاید مسخره به نظر برسه اما یه مهمونی خیلی بزرگ و مجلل با کارت دعوت از دوستان و آشنایان و کاسبای محل و خلاصه هر کس دیگه ای که می شناسمشون ترتیب می دم (که بیایند همه) و ازشون میخوام حلالم کنن اگه بدهی دارم می دم ، نصیحتم رو می نویسم و می خونم توجمع، سعی می کنم اشخاصی که واسم مهمن رو از ته دل به آغوش بکشم بعدشم می رم زودتر یه قبر می خرم با سنگ و ترتیب مراسم ترحیمم می دم و زود توبه می کنم
شما وقتی دلتان می‌گیرد چکار میکنید؟ من خیلی وقت است هرموقع دلم می‌گیرد یک لیوان عرق نعنا را سر می‌کشم. دلم باز می‌شود.
جدای از جدی خیلی وقت است که آدم دیگری شده‌ام...
هروقت دیدید ستاره این وبلاگ زود به زود روشن میشه یعنی اوضاع خوب نیست.
وحشتناک ترین قسمت زندگی همینجاست که آدم نتونه با خودش روراست باشه.
میرم بازم یه لیوان عرق نعنا بخورم.
یار نبودیمن فقط به حرف ها و خواسته های سال پیشت عمل کردم و برگشتمجز این بود؟من فهمیدم که باید یار باشمو برای یار بودن چکار کنمتو یار بودی؟حتیاجازه ندادی یه مدت فکر کنم، از دوریم ناراحتیو خدا میبینهو خدا مقدر میکنهو خدا حواسش هستهمون خدایی که تو هم بهش پناه میبریهمون خدایی که وقتی بخوای با یه نفر دیگه ازدواج کنی، ازش کمک میگیریهمون خدامیبینه . . .و من در همه حال سعی میکنمشاکر خدا باشم ...
بعضی وقتا فکر میکنم به اینکه میشه چند سال دیگه بشینم کنار یکی که فکر میکنه ته خطه و آخر دنیاست و دستاشو بگیرم بهش بگم:" عزیز جان گرفتاری من از این روز های تو بیشتر بود ولی غصه نخور همه چیز درست میشه فقط توکل کن و صبر داشته باش " یا قراره همه چیز همینجوری بمونه یا بدتر شه ...این روزا پر از تلاطمه برام ... ح دستش خالیه و کلی هزینه داره پیش روش ...تو شغلش به مشکل برخورده و هر چی تلاش میکنه برای بهبود وضعیت تغییری حاصل نمیشه ...
خودم سال سختی رو گذروندم ... ر
فراموشی درد عجیبیست
هستی ولی نمی دانی کجایی
تو خودت هست ونیستی، بود ونبودی
مگر میشه همزمان بود ونبود!
لابد میشه دیگه.
تو خودت را به هستی سپردی
دنیا مال تو میشود و غرق در هستی شده ای
به طوری که نمی دانی چکار میکنی
ولی من تو را باور دارم
وبه اصالت کارهایت ایمان دارم...
منتظرم که تایم دارویی که رو سرمه تموم شه تا برم بشورمش 
تو این فاصله خاطرات این ۴ سال تو ذهنم مرور میشه ...۴ سال پیش روز ۵ مهر سال ۹۵ اولین روز دانشجوییم بود و حالا امروز احتمالا آخرین روزش بود به حول و قوه ی الهی ...
روزای اول دانشگاه پر از شور و هیجان بودم ... دوست داشتم این چهار سال زودتر بگذره طعم فارغ التحصیلی رو بچشم ...دقیقا سال ۹۵ همچین روزهایی ورودی های ۹۱ آخرین  روز کارشناسیشون بود و طبقه ی همکف دانشکده باهم عکس میگرفتن تو دلم چقد غبطه میخ
دانلود رمان سایه های عشق نودهشتیا
دانلود رمان سایه های عشق نودهشتیا
فکرش و نمی کردم یک روز تنهای تنها باید بیام اینجا تا با بابا و مامان صحبت کنم . حالا باید چکار کنم ، بابا و مامان چرا اینقدر زود شما که می دونستید توی این دنیای بزرگ غیر شما کسی رو ندارم . پیش کی برم حالا باید تنهایی این راه و برم برام دعا کنید تا بتونم یک زندگی موفقی داشته باشم .بفرمائید خانم
یک دختر کوچولو دیس حلوا رو طرفم گرفته بود : مرسی عزیزم نمی خواهم
 
دانلود رمان سایه های
سلام به همگی 
راستش من مامان و بابام میخوان برن کربلا، تا حالا مسافرت به اون صورت نرفتن، دیگه چه برسه کربلا ، حالا میخواستم کسانی که تا حالا رفتن کربلا و مخصوصا کسانی که با کسی بودن که بیمار بوده راهنماییم کنند که براشون چیکار کنم؟
چیزهای معمول منظورمه، چیزهایی مثل سیمکارت از ایران باید بخریم یا سیمکارت عراقی میخواد، از اینجا باید بخریم یا عراق،دارو رو میگن اگه از اون جا بخریم ارزون تره و چیزهایی که فکر میکنین باعث میشه سفر راحت و آرومی دا
جلوم نشسته بود و گریه میکرد . کلافه بودم و نمیدونستم چکار باید بکنم . اومده بود و میگفت زنش دوست پسر داشته اینم میدونسته ؛ حالا هم دوشبه زنه خونه نیومده . مونده بودم به غیرتش آفرین بگم یا بترکونمش .
با گریه میگفت : من نمیخواستم اینجوری بشه ؛ قرار بود تنوع باشه ؛ ولی اونم چند بار .
داد زدم : خفه شو مرتیکه بی غیرت که تو همین لحظه در زدند .
 
ادامه داستان طبق قرار همیشگی ساعت 11 شب به بعد
همسر خیلی گرم مزاج ، شوهرم هر شب از من رابطه میخواد ، توان پاسخگویی به نیازهای جنسی شوهرم رو ندارم ، زایمان کردم کمرم هنوز درد میکنه اما شوهرم رابطه میخواد. ... شما بگید من چکار کنم./وبسایت مشاوره۲۴ شما هم مشکل خود را در قالب یک
می‌دانید یک نقاش کی می‌فهمد که نقاشی‌اش تمام شده؟ دقیقا در همان لحظه‌ای که همه چیز به نظرش تمام شده و بی‌نقص می‌آید. همان لحظه‌ای که دیگر نمی‌تواند چیزی از خود به نقاشی اضافه کند. همان لحظه‌ای که می‌بیند هر تغییر و دست بردنی در نقاشی فقط کار را خراب‌تر می‌کند. در عالم نقاشی اما یک لحظه‌هایی هم هست که می‌دانی کار تمام نشده، می‌دانی یک جای کارت می‌لنگد اما باز هم نمی‌توانی چیزی از خود به نقاشی‌ات اضافه کنی. نمی‌دانی مشکل از کجاست. نم
 
بالاخره فردا تعطیل نشد و بالاخره انگار قراره ببینمش. حالا نه که خیلی دست پر دارم میرم پیشش!
حداقل برم سوغاتیشو بدم انقد کشتم خودمو براش!
 
رفتم نمایشگاه نقاشی شون، چرا نسل مینیاتور کارها منقرض نمیشه؟!
یوسف و زلیخا با چشمای مغولی رو کجای دلمون بذاریم؟! (یعنی در دوره سلطه مغول به ایران این چشم تنگ وارد مینیاتور ما شده و نرفته دیگه که نرفته که نرفته! وا بده دیگه هموطن هنرمند!)
چهار تا بچه گربه کز کرده بودن گوشه نمایشگاه، بیرون سرد بود. فک کنم به
با این اوضاع اقتصادی آدم نمیدونه با پس اندازی که داره چکار کنه؟
روز به روز ارزش پولی که براش زحمت کشیده شده داره میاد پائین. نمیدونم بگم تبدیلش کنه به سکه طلا یا یه خونه نقلی توی مناطق پائین شهر!

برم قسمت سوم فصل هشت گیم آف رونز رو ببینم
این مدت خیلی حس های مختلفی را تجربه کردم، ناامیدی، درد، غصه، تنفر، ترس، بیچارگی و استیصال و .... دچار یه حس رکود شدم. هفته ی گذشته عملا شاید به یک پنجم برنامه ریزی هام هم نرسیدم اصلا دلم نمیخواست خودم را از مود غم و غصه در بیارم... من کلا از اون دسته آدمیهایی نیستم که مثلا عکس های پروفایلشون را به مناسبتهای مختلف عوض میکنند یادم نمیآد عکس پروفایل را شاید شش هفت ماهی میشد که گذاشته بودم و تغییری نکرده بود اما هفته ی گذشته بقدری این بغض و درد در تک
  
بهت گفتم تو وبلاگم واست مینویسم گاهی. شاید بعدترها زنده بودم ارشیوش رو دادم خوندی بفهمی چقدر ب قلب من خنجر زدی. حالا راحت میتونم بهت بگم اره حس مسئولیت پذیری یا هرچی ندارم اره ندارم. همیشه من مقصر نبودم. تو هم مقصر بودی .یهو بی مقدمه حرفمون شروع شد بیشتر من حرف زدم و تو گوش دادی. اولش نمیخاستی گوش بدی.گفتی دیگه چکار کنم این همه کار کردم. تو خودت خیلی خوبی خیلی محبت میکنی؟؟؟؟؟؟گفتم درمورد من ک اره قبلا میکردم محبت اما حالا نمیتونم دیگه واقعا
سلام 
من  مجردم و بالای 25 سال، یک سوال برام پیش اومده؛
زوجین قبل از ازدواج، رفتار  و عملکرد جنسی همدیگه رو چطور ارزیابی کنند و چطوری بفهمند که نزدیکتر به واقعیت باشه برای همدیگه، رفتار و عملکرد جنسی توی مراحل آشنایی و قبل از عقد که مشخص نمیشه، در فرهنگ ما، دقیقا زمانی مشخص میشه که  ازدواج یا عقد کرده باشن و دیگه  کار از کار گذشته باشه!
خوب چکار کنیم که پیشگیری بشه و به خاطر این موضوع کار به طلاق نکشه؟، به نظر من با گفتگو  در مورد سلیقه و خوا

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

اطلاعات حقوقی